در واقع دور خودم می پیچیدم
میدانستم نمی آیی
کشتی ساعت 14 نبودی
حالا باید کشتی 18 را می پاییدم
مرغ سرکنده ندیده ای
مثل مرغ سر کنده دور خود می پیچیدم
این درد را فقط رو تخت بیمارستان تجربه کرده بود
حالا این دردناک تر بود
مهلک تر و کشنده تر
درد انتظار بد دردی است نرگس
یک مشت حرف مفت برای نرگس...برچسب : نویسنده : iyakamuzlie بازدید : 118