درد انتظار

ساخت وبلاگ
داشتم توی بندر راه میرفتم  

در واقع دور خودم می پیچیدم 

میدانستم نمی آیی 

کشتی ساعت 14 نبودی 

حالا باید کشتی 18 را می پاییدم 

مرغ سرکنده ندیده ای 

مثل مرغ سر کنده دور خود می پیچیدم 

این درد را فقط رو تخت بیمارستان تجربه کرده بود 

حالا این دردناک تر بود 

مهلک تر و کشنده تر 

درد انتظار بد دردی است نرگس

یک مشت حرف مفت برای نرگس...
ما را در سایت یک مشت حرف مفت برای نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iyakamuzlie بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 18:02